اگر گلدانی در خانه داشته باشید که سرسبز و شکوفا باشد هم خود از دیدنش لذت می برید و هم تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد .
حال تصور کنید پس از مدتی این گل پژمرده شده و از آن تنها گلدانی خالی باقی می ماند .
آیا شما آن را از معرض دید دور می کنید یا همچنان به تماشا می گذاریدش و به گلدانی خالی می بالید ؟!
عمر کوتاه آدمی ، چون گل است بلاخره برف پیری و فرسودگی بر بام هرکس می نشیند و دنیای بی وفا فرد را از اوج توانایی به حضیض درماندگی می کشاند .
آنوقت شاید کسی اعتنایت نکند وبسیاری از اطرافت پراکنده شوند .
آن روز شاید نتوانی بگویی من که بودم و چه بودم !
آیا چاره ای هست ؟!
آری هست !
کافی است :
۱. قبول کنی این اتفاقی است که برای همه می افتد . این پذیرش ، تحمل اش را برایت ساده تر می کند . وآن وقت در دام جراحی زیبایی وانبوه مواد آرایشی و پیرایشی گرفتار نمی شوی .
۲. الان که هنوز توانایی داری ، قدرش را دانسته و دراستای علایق و استعدادت بکوشی . و برای آینده اندوخته ای فراهم سازی .
چه اندوخته ای ؟!
خوب به طبع یکی ، پول و ثروتی معقول است تا بتوانی بدان اتکا کنی و مایحتاج ضروریت را فراهم سازی .
ولی مشکل اینجاست که اغلب ما به همین اندوخته بسنده می کنیم .
در حالی که چند پس انداز دیگر نیز لازم است !
اول آن که از جسم خود درست استفاده کنیم و با ورزش و تغذیه سالم ، کاری کنیم تا حد امکان فرسایش کمتری داشته باشد.
دوم در راستای علاقه واستعداد خود تلاش نموده که اگر چنین
کنیم به شکوفایی خواهیم رسید و می توانیم اثر از خود باقی گذاریم که نه نتها در کهولت بدان افتخار نماییم که پس از مرگ نیز نام و یادمان ، سال ها باقی بماند .
به عنوان مثال آیا دکتر حسابی یا استاد شهریار چنین بوده و نیستن ؟!
به یاد داشته باشیم :
اندیشه و خرد اندوخته ای است که در هر سنی می توان به آن افتخار و اتکا کرد .
رضا شاه پسند ۱۲ مهر ماه ۹۸