به محض این که از رژیم گرفتن می شنویم . ذهن ها به سمت مردی می رود که تلاش می کند شکم گرد و قلمبه اش
را کوچک کند . پس رژیم سختِ غذایی می گیرد .
یا بانویی برای این که بتواند لباس مورد نظر خود را بپوشد و دهان خواهر شوهر محترم را برای همیشه تعطیل نماید ، به خود گرسنگی های دشوار می دهد !
ولی آیا رژیم گرفتن تنها از نوع غذایی است ؟!
آیا تا کنون به رژیم فکری خود اندیشیده ایم ؟!
آیا کسی که مدام حرف می زند و هرگز شنونده ی خوبی نیست ، نباید رژیم سخن گفتن بگیرد ؟!
فردی که شبانه روز ، به جز لحظات خواب ، در فضای مجازی پرسه می زند ، نیازمند برنامه ی رژیمی خاصی نیست ؟!
کسی که خود را همه چیز دان می داند و سالی یک کتاب هم نمی خواند و چنان از غرور کاذب دانایی فربه شده ، چه رژیمی برایش مناسب است ؟!
والدینی که آرزوهای برباد رفته خود را در کودکان و نوجوانان معصوم خود جستجو می کنند و بی توجه به علایق و توانایی آنان ، دوست دارند از بچه ها ، پزشک و مهندس بسازند .
چه رژیمی باید بگیرند ؟!
آیا بهتر نیست از فربهیِ خود خواهی بکاهند و کمی دور اندیش بوده و قبول کنند فرزندانشان متفاوت از آن ها هستند ؟!
آری اغلب ، فربه افکار و ایده های غلط هستیم ، و چون توانایی دیدن تفکر ناهنجار خویش را نداریم ، هر روز بر این چاقی ناموزن می افزاییم .
باید کمی هم رژیم فکری گرفت . و هر غذایی را به هاضمه ی اندیشه نسپرد .
بدن نازیبا و چاق را ، آینه به ما می نُمایاند ولی اندیشه بد شکل را چگونه می توان دید و برایش رژیم گرفت ؟!
خیلی ساده :
۱. با خواندن کتاب ها ی خوب
۲. دیدن فیلم های پر محتوا
۳. سخن گفتن با انسان های فرهیخته
رضا شاه پسند ۶ شهریور ماه ۹۸